۱۳۸۹/۰۷/۳۰

.
.
.
«در دوره خاصی از خودشناسی، خود را نفرت‌انگیز می‌یابی، می‌بینی چیزی نیستی مگر لانه موش صحرایی که کثافت‌های زیادی در خود پنهان کرده است. کثافت‌هایی که در آن جا می‌یابی فطری و ذاتی هستند. می‌فهمی که با همین بار به دنیا قدم گذاشته و به همین دلیل به طرزی فهم‌ناشدنی یا شاید هم بسیار فهم‌شدنی از این جهان خواهی رفت. این کثافت عمیق‌ترین چیزی است که می‌یابی.»

کافکا
.
.
.

۱۲ نظر:

  1. گاهی شک می کنم که شاید نیچه به همین خاطر از حقیقت متنفر بود...چون حقیقت کثیف ترین و عمیق ترین چیزی بود که حس می کرد...

    پاسخحذف
  2. تازه تو همين مرحله هم خاطر خودمونو كلي ميخوايم!

    پاسخحذف
  3. این چرندیات رو زیاد جدّی نگیرین!!!

    پاسخحذف
  4. سردم،تلخم،گنگم،خواب بد دیده ام.هر چه بیشتر پرده میگرم پنجره ها را نور بیشتری می لیسد کف اتاقم را.هر چقدر درونم را تاریک می کنم بی فایده است،بالاخره افکارم راهی برای زجر دادنم پیدا می کنند.راه دیگری نیست،تاس می ریزم برای افکارم.سیاه ترینشان شش می آورد.تعجب نمی کنم بدها همیشه می برند بازی را.چقدر زود تمام شدند روزهای که کنار گذاشته بودم برای خوب بودن،شاد بودن،آرام و بی فکر بودن.هر چقدر دست دست کنم هم بالاخره می رسد آن روز مبادا.روزی که باید سخت باشم،قوی باشم،روزی که باید بی فکر باشم و بی احساس.همه موجوداتی که دیشب در خوابم بودند به گمانم سعی داشتند همین را بگویند

    پاسخحذف
  5. سلام

    از وبلاگت خوشم اومده و در لیست وبلاگهایم پیوند کردم
    http://endstart.blogfa.com/
    این چیزارونمیگم که تو هم کاری مشابه کار من بکنی
    اینا برا اینه که بدونی وبلاگت یه جا پیوند شده و یکی هست که می خونش اما حس کامنت گذاشتن ندارم
    همین

    پاسخحذف
  6. این چیزی است که مدت هاست به آن رسیده ام.. برخی چیز عا را نمی توان عوض کرد

    پاسخحذف
  7. همش ذاتي نيست، خيلياشو ذره ذره جمع كرديم.

    پاسخحذف
  8. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  9. باید این رو با طلا نوشت گذاشت سر در هر خونه ای.

    پاسخحذف